«راشگیری»؛ راه و رسم بومی
نویسنده: رضا فرزاد[1]
شیوه تولید از سپیده دم تاریخ تا به هنوز سهم ارزندهی در بقای هر جامعه داشته و مایه ساخت و استمرار حیات اجتماعی و فرهنگی آن گردیده است. به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی به ویژه نحلههای مارکسیستی؛ روابط طبقاتی و سبک زندگی بر مبنای همین شیوه تولید و روابط تولید شکل می گیرند. جامعه هزاره نیز دارای شیوههای تولید و سبک زندگی متفاوت میباشد که شیوه تولید زراعتی در آن غالبیت دارد. این نوشتار نیز در پی توصیف راه و رسم برداشت گندم به عنوان یک بخشی از شیوه تولید مردم شمال ولایت دایکندی میباشد. آنچه به نگارش آمده برخاسته از تجربه زیسته شخص نویسنده می باشد و ادعای تعمیم به تمام هزارستان را ندارد.
کاشت و برداشت محصولات زراعتی به ویژه برداشت گندم به عنوان مهمترین عاید سرانه مردم هزاره راه و رسم خاص دارد. این راه و رسم از یک سو شور و اشتیاق مردم هزاره ها را بیان می نماید و از سوی دیگر معرف فرهنگ بومزاد، شیوه تولید و سبک زندگی آنها می باشد که بر اساس سازگاری شرایط زیست محیطی و دانش بومی شان شکل و استمرار یافته است.
راه و رسم برداشت گندم در میان دهقانان به گونهای است که گندم درو شده_ خواه «تیرمایی» باشد یا «دَیمَه/شَخکوی» _ را در جای مخصوص بنام«خرمنجوی»(خرمنجای) گرد آوری می نمایند. گندم مذکور پس از اینکه خشک شد آنرا در وسط «خرمنجوی» به شکل دایرهای پخش کرده و بر رویش «چَپَر» میگرداند. «چَپَر» ساقههای گندم را خرد کرده و آنها را به کاه و خوشه تبدیل میکنند. این کاه و خوشه را دهقانان با «چارشاخ» به سمت باد پرتاب کرده و آنها را از هم جدا می سازند. هرگاه گندم از نوعی «دَیمَه/ شَخکوی» باشد برای کوبیدن بیشتر، خوشهها را «گوی/گویک» زده و گاهی هم «جُغول» مینمایند. این کار تا زمانی تداوم مییابندکه خوشهها با فشار پایههای«گوی» یا سُمی گاوها خوب کوبیده شده و دانههای گندم از قابش جدا شوند. با ثمر رسیدن کار، گندم را چندین بار باد می نمایند که آخرین آن را«سرخ باد» می نامند و بعد از آن نوبت«راش گیری» شروع می شوند.
«راش» همان خرمن گندم پاک شده می باشد که طی راه و رسم خاصی پیمانه زده می شوند. پیش از همه قابل یادآوری است در میان مردم ما روزهای هفته معانی و تفاسیر جالب دارند وکنشها و روابط روزمره شان را نیز بر مبنای آن معانی تعیین می نمایند؛ به طور مثال در روزهای دوشنبه و چهارشنبه عیادت مریض نمی روند چون اعتقاد آنان براین است که عیادت درین روزها برای مریض پیامدهای ناگوار دارند، مسافرت کردن در ین دو روز را هم به فال نیک نمی گیرند و می گویند که مسافرت درین روزها سرگردانی دارد. در روز جمعه لباس تازه دوخته را به تن نمی کنند و معتقدند که ممکن بسوزند. راه و رسم «راش گیری» نیز مجزا از این هنجارها نهبوده و در روزهای خاص هفته انجام میشوند. سبک «راشگیری» جالب و پرشور هست. درین سبک دهقان اول گندم را هرمی شکل گردآورده و دورش را با «پارو» به گونه ماهرانه منظم می نمایند تا همه دانههای گندم یک دست شوند. پس از اتمام این کار، مقداری اسپند(دانه ای گیاه است که برای دورکردن چشم زخم در آتش می ریزند) را دود کرده و برای اشتراک کننده گان اعم از کودکان و بزرگسالان شیرینی توزیع می نماید. با میل کردن شیرینی هر کس حدس میزند که«راش» چند «خروار» میشوند. زمانیکه حدسها به پایان رسید. یکی از دهقانان با بستن یک پارچه/ دستمال به کمرشان شروع به پیمانه زدن« راش» می نماید _ پیمانهی دهقانان شمال دایکندی«منی» و واحد پیمایش آن«من» هست. یک«من» گندم تقریبا معادل به 4.5 کیلوگرام میشود_ راشگیر پیمانهها را با ارقام مخصوص می شمارد یعنی در هنگام پرکردن پیمانه اول به جای یک «من» می گوید« نَو هزار برکت بنام خدا و خواجه خضر بسم الله» به جای دو من« یارنو هزار برکت بنام خدا و خواجه خضر بسم الله»، به جای سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نوه و ده به ترتیب « سیر هزار برکت بنام خدا و خواجه خضر بسم الله» ،« یار سیر هزار برکت.»، « گنج هزار برکت. »، «یار گنج هزار برکت»، « هفت هزار برکت. »،« هشت هزار برکت.»، «کوه هزار برکت» و « هزار هزار برکت بنام خدا و خواجه خضر» می گوید زمانی که پیمانه دهم تکمیل شد شمارش را مانند قبل از سر آغاز می نماید. پس از پایان پیمایش، مقداری گندم که در زیر راش باقی مانده است برای کودکان به عنوان«ده یک» می دهد.
دانستن این گونه از راه و رسمها از دو جهت ضرور به نظر می رسد. اول اینکه جوانان و نسل نو جامعه ما باید بدانند که پدران شان با چه زحمات و دشواری های برای تأمین نیازهای شان کارهای تولیدی را انجام می دادند. دوم اینکه؛ از طریق راه و رسمهای مروج می توان اعتقاد و باورهای مردم را فهمید و به مسایل اساسی آن پی برد. به تعبیر دیگر همه مسایل اجتماعی را نمی توان از لایههای کتاب درک کرد؛ بلکه بسیاری از اوقات لازم است که به متن جامعه و زندگی متعارف تودهها بازگشت و تأثیر و تأثر اعتقاد و باورهای آنها را بر وضعیت نکبت بار زندگی شان مورد مداقه و سنجش قرار داد؛ زیرا برخی از مسایل اساسی جامعه برساخت از باورها و اعتقاد مردم هستند. چنانچه ذکر گردید مردم ما گرایش شدید به تقدیر گرایی دارد به گونه مثال برای پیمایش گندم واژه گان«برکت»، «خواجه خضر»، «قسمت» و. را به کار می گیرند. استفاده ازین واژه گان یک امر تصادفی و بی معنا نیست بلکه بیانگر از اوج اعتقاد مردم ما به تقدیر و امور انتزاعی و ماورالطبیعی می باشد که بدون تردید این باورهای نقش عمده و تعیین کننده در چگونگی وضعیت زندگی آنها به ویژه پدید آمدن فقر، تنگدستی و. داشته اند. در بسیاری از اوقات مقولات «تقدیر» و «قسمت» توجیهی مناسب برای تحمل نابسامانیهای زندگی این مردم هستند. مقولات مذکور بصیرت زا نه؛ بلکه بصیرت زدا هستند و باعث می شوند تا مردم در «قفسه آهنین» خود ساخته شان محصور بمانند و اندیشههای پرواز را به باد فراموشی بسپارند. بنابرین مشروعیت زدایی از تقدیرگرایی یکی از راههای حل مسایل بنیادین جامعه ما می باشد.
[1] . دانشجوی کارشناسی ارشد(ماستری) رشته جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
گندم ,هزار ,مردم ,برکت ,زندگی ,جامعه ,هزار برکت ,برکت بنام ,شیوه تولید ,برداشت گندم ,اعتقاد مردم منبع
درباره این سایت