راه و رسم یاری در هزارستان
نویسنده: رضا فرزاد[1]
فرهنگ یاریگری عجین با زندگی اجتماعی انسانها میباشد؛ این فرهنگ از یک سو برساخت حیات اجتماعی هست؛ زیرا به قول ویل دورانت«ضرورتهای اجتماعی روز به روز ما را به سوی تعاون می برد» و از سوی دیگر حیات اجتماعی را تولید و بازتولید مینماید. به همین لحاظ گونه های مختلف از یاریگری در الگوها، ساختارها و نهادهای اجتماعی تمامی جوامع قابل مشاهده هستند. شیوههای انجام یاریگری نظر به خاستگاه هر فرهنگ تمایز دارند ممکن که هدف از یاری رساندن دریک فرهنگ مبتنی برکسب باشد؛ اما در فرهنگ دیگر نفس یاریگری و همکاری مقدم برهمه منافع باشد؛ چنانچه گلدنر درین زمینه می گوید«برخی از فرهنگها روحیه امدادگری را بدون توجه به اینکه آنها به ما کمک کرده اند یا نه کرده اند میپروراند، درحالی که در دیگر جوامع ممکن است، بازگشت انتفاع از عمل امدادگرانه مدنظر باشد».
به نظر میرسد که فرهنگ هزارگی انسان گرا و سرشار از عواطف و احساسات نوع دوستی، همدلی و یاریگری میباشد. در این فرهنگ، تعاون و همگرایی جزء منش های ستوده و همخوان با ترازهای آرمانی به شمار میروند، به همین جهت مردم هزاره از روحیه جمعی نیرومندی برخوردار هستند و یاری به یکدیگر را نشان از شکرانه بازوی توانا و تداوم راه ابَر انسانهای آزاده می پندارد. این فرهنگ شاید مصداق از آیین انسانیت باشد که«اگست کنت» چند قرن قبل آن را بنیان نهاد؛ چنانچه وی درین زمینه می نگارد« در دین انسانیت، عبادت آن نیست که انسان را بپرستید، بلکه باید آن را پرستاری کنند تا به کمال برسد. مقدسترین تکالیف و همچنین بالاترین سعادتها نوعی دوستی است». در فرهنگ هزارگی گونههای زیادی از یاریگری به چشم می خورند که متاسفانه به اثر بی مهری و کم رغبتی بزرگان و قلم بدستان ما بسی از وجوه آنها ناشناخته مانده اند.
«آَشار» یکی از گونه های فرهنگ یاریگری درمیان مردم هزاره می باشد. آشار» نوعی از کاری گروهی، بدون مزد و داوطلبانه برای فردی نیازمند است که به تنهایی از عهده انجام آن کار بر آمده نمی تواند، به بیان دیگر« زمانی که شخصی درگیرودار مشکلات انبوه کار و جمع آوری محصولات و آذوقه زمستانی سر در کلاف می شود، دیگران به کمک و یاری آن می شتابند. بدون آن که مزد و یا حق العملی را دریافت نمایند»(لعلی، 1372، ص 172). واژهی«آشار» بارمعنای سنگین و پژواکهای خاص را دارد، ساحت کاربرد آن نیز نسبت به واژه«» هم از لحاظ تاریخی و هم از فرهنگی گسترده می باشد؛ زیرا این واژه از یک سو جلوههای فرهنگ یاریگری و نوع دوستی می باشد و در تباین با نظریه«تضادگرایان» اجتماعی به ویژه تئوری داروینسم قرار می گیرد و از سوی دیگر ریشه در پیشینه تاریخی و فرهنگ نامکتوب هزاره ها دارد و شواهد و اسناد تاریخی وزبان شناختی گواه براین است که پیش از وارد شدن واژهی«» گونه های مختلف از «آشار» در میان مردم هزاره مروج بود.
آشار نقش برجستهی در برقراری کنش اجتماعی و رفع ضرورتهای جامعه دارد؛ به همین جهت کاربرد آن بس وسیع می باشد و از کارهای تولیدی و زراعتی گرفته تا اعمار خانهها، ساختن و ترمیم سرکها و معابر عمومی کاربرد دارد. مردم هزاره در لایروبی، ترمیم و کشیدن جوی زمینهای زراعتی و آسیاب آبی، بستن سد در رودخانهها(سره بند)، جمع آوری علوفه و محصولات زراعتی، در تهداب گذاری(پایه سنگ گذاشتن)، اعمار و پوشش خانه، در احداث و ترمیم سرکها و راه روهای عمومی و. آشار می نماید؛ نمونههای ازین آشار، در میان دهقانان بامیان برای جمع آوری محصول کچالو، در میان زارعین دایکندی جهت گردآوری علوفه حیوانات به ویژه چمن(تالاب) و لایه روبی جوی ها و دربین مردم لعل و سرجنگل برای درو کردن گندم للمی(دیمه) دیده می شوند .
ن هزاره نیز برای انجام برخی از کارها به یاری همدیگر می شتابند ن بیشتر در گذاشتن و مالیدن نَمَد، تیت کردن پشم، شستن گندم، گذاشتن گلیم(تانیسته) و. آشار می نمایند. گفتنی است که میزبان یا صاحب کار اغلب اوقات در روز «آشار» غذایی مخصوص بنام«دَلده» که ترکیب آن از کوبیده گندم، آرد، آب، روغن و دوغ بوده، میپزد. روز آشار علاوه بر انجام کار با یک سری لطیفهها، ترانهها و حکایات از زیباییها و زشتیها نیز آمیخته می باشد که این داستان ها باعث سرگرمی شده و از سختی کار میکاهد. خلاصه اینکه آشار هم باعث آسانی کار و زود به فرجام رساندن آن می شود و هم زمینهی همدلی و نوع دوستی را فراهم می سازد.
افزون بر «آَشار» نمونههای دیگری از فرهنگ یاریگری نظیر: «پٌلغو»، هم گلهی بودن، نوبت بندی آبیاری، نوبت بندی کارهای عمومی و. نیز در میان مردم نیز وجود دارند.
پٌلغو یا پٌلغوله: نوع کمک متقابل افراد به همدیگر می باشد. «پُلغو» یا«پُلغوله» به گونهی است که یک/چند فرد مدت یک روز و یا بیشتر از آن به صورت یک جای کار می نماید پس از انجام کار مذبور به سراغ کار دیگر می روند. این نوع یاری بیشتر در ساختن خانه، جمع کردن علوفه حیوانات، و. صورت می گیرد.
هم رمهی بودن (همگلهی بودن): مردم یک دیار که متشکل از چندین خانه میباشد رمههایشان را یکجا نموده و برای چراندن آنها چوپان واحد را میگیرد. این کار هم از لحاظ اقتصادی به صرفه بوده و هم از ضایع وقت جلوگیری می نماید.
نوبتی آبیاری: مردم برخی از مناطق هزارستان برای آبیاری زمینهای زراعتی شان آب را نظر به ضرورت و متناسب با وسعت زمین، نوبت بندی می نماید. این کار از یک سو مانع تضادها میان دهقانان بر سر آب گردیده و از سوی در بهره گیری از آب مقوله عدالت را رعایت می نمایند.
نوبتی گله(رمه): برخی از قریه ها رمههای همدیگر را طبق نوبت به چرا می برند. این کار نیز نظر به تعداد رمه ها نوبت بندی می شوند به طور مثال خانهی که پنج گوسفند دارد در هر نوبت یک روز، خانهی که ده گوسفند دارد در هر نوبت دو روز رمه را در دامنه های کوهها به چرا می برند.
نوبتی کارهای خیریه و عمومی: بخشی از مردم برای ترمیم جاده ها(سرک ها) و یا پاک کردن آن ها از برف، جهت اعمار مساجد و حسینهها و سایر کارهای عمومی و خیریه نیز به گونه گروهی و یا انفرادی نوبت می نماید.
پس از جستار بالا به این نتیجه می رسیم که فرهنگ یاریگری در ساحتهای مختلف زندگی اجتماعی مردم ما از اهمیت خطیر برخودار می باشد. بنابراین برای رسیدن به توسعه پایدار، توجه کردن به این گونه فرهنگها الزامی می باشد؛ زیرا توسعه امر زمینه مند و درنی هست و با کاپی و الگوبرداری از نسخههای بیگانه، نیل به آن دشوار و امر غیرممکن به نظر می رسد. امید است که این صدای نحیف در میان هیاهوی تهای بلندپروزانه توسعه که پروای چندان دانش بومی را نداشته و ندارند، خاموش نه ماند.
[1] . دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی؛ دانشگاه علامه طباطبایی
فرهنگ ,مردم ,یاریگری ,نوبت ,اجتماعی ,یاری ,فرهنگ یاریگری ,مردم هزاره ,نوبت بندی ,گوسفند دارد ,میان دهقانان منبع
درباره این سایت