بازگشت به جامعه شناسی
اکنون به جامعه شناسی بازگشتهام، یا دست کم با آن از در آشتی درآمدم و شاید بازگشت من به این رشته قابل تشبیه به جوانی باشد که برای استقلال خود مبارزه کرده و امنیت را در فردیت یافته است و اکنون با احساس تازهای از تعلق، به خانواده خود باز میگردد.
جامعه شناسی اجتماعی بود که در ابتدا مرا تربیت کرد و راههای جدید برای اندیشیدن در باره خود و جهان اجتماعی در اختیارم گذاشت. متوجه شدم به همان اندازه که از جامعه شناسی متنفرم، عاشق آن نیز هستم. دریافتهام که این رشته خانه من است. دوست دارم به جامعه شناسی به چشم خانوادهای گسترده، یا حتی کلیسا نگاه کنم، ما اعضای این خانواده گسترده گاهی با متانت و گاهی با خشم با یکدیگر بحث میکنیم، برای اینکه بسیاری از عمیق ترین ارزشها و باورهای ما به آرمانهای اجتماعی مان پیوند خورده اند؛ اگر چه رفتار مان صمیمانه نیست، اما به عنوان انسانهای که پیشینه و فرهنگ تخصصی مشترکی داریم اهمیت بسیاری برای یکدیگر قائلیم.
به جامعه شناسی برگشتهام، اما دیگر همان انسان پیش از این«سفر» نیستم. مانند هر مسافری که مدت درازی را در فرهنگی بیگانه سر کرده باشد، به سرزمین مادریام تنها به چشم فرهنگی در میان فرهنگهای دیگر نگاه می کنم به همان دلیلی به جامعه شناسی برگشتم که علت ورود آگاهانهام به این رشته بود: امید به یافتن جایی که به تحلیل اجتماعی بها میدهد چون قصد دارد جهانی بهتری بسازد. این به معنای دست برداشتن از تحلیل تجربی نیست؛ به معنای برداشتن از دیدگاه تحلیلی نیز نیست. با این حال، جداً معتقدم که هدف جامعه شناسی نه انباشت دانش است و نه پدید آوردن دانش جامعه، بلکه به اعتقاد من هدف جامعه شناسی ورود به بحث ها و مجادلاتی است که بر سر شکل فعلی و آینده جهانی اجتماعی در جریان اند
بخشی از گفتههای استیون سیدمن دربارهی بازگشت به جامعه شناسی
جامعه ,شناسی ,اجتماعی ,رشته ,جامعه شناسی منبع
درباره این سایت